از مهمترین معضلاتی که هر جامعه ای را تهدید می کند، مسئله اساسی فقر می باشد، این پدیده شوم بیشتر بر پیکره کشورهای جهان سوم سایه افکنده است.
حال برای فقر ستیزی و رفع سلطه این معضل از جامعه باید اول بررسی کنیم که این مسئله چگونه بوجود می آید و چه عواملی موجب پیدایش این معضل می شود؟
این مسئله چه اثراتی در زندگی فردی و اجتماعی افراد جامعه می گذارد؟
اصولاً نظر اسلام در رابطه با فقر چیست؟ و چه راهکارهایی می توان برای پیشگیری از فقر ارائه داد؟
اینها پرسشهایی است که در حدّ توان خود سعی در پاسخگویی به آنها داریم در این مجال ابعاد فقر از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه را بررسی می کنیم. سپس به بیان مهمترین عوامل بوجود آورنده فقر می پردازیم. که این عوامل شامل عوامل طبیعی و غیرطبیعی است. و عوامل غیر طبیعی بر سه دسته است:
1) عوامل فقر خود ساخته ای: آن عواملی هستند که انسان به دست خودش موجبات آنها را فراهم می آورد که شامل دوازده مورد می باشد.
2) عواملی که اشخاص دیگر در بوجود آمدن آنها نقش دارند که شامل هفت مورد می باشد.
3) عواملی هستند که مجموع جامعه و نظام و حکومت در آنها نقش دارد. این دسته نیز شامل هفت مورد است.
نکته: قابل توجه اینکه این عوامل هیچ کدام علت تامه نیستند و کلیت ندارند، در عین حال واقعیتهایی هستند که اکثریت کسانی که دچار فقر در جامعه هستند به وسیله یکی یا بیشتر از این عوامل، دچار شدند. پس عوامل دیگری نیز می تواند در بوجود آمدن فقر دخیل باشد، اما این عوامل از عمده ترین آنهاست.
با امید به اینکه مثمر ثمر واقع شود و بتوان به نتیجه خوبی رسید، به بررسی موضوع می پردازیم.
فقر دلالت دارد بر فراخی و گشودگی در چیزی مانند: عضو بدن و از این ریشه است.
کلمه «فقار» به معنی مُهره های پشت بدن چون بین آنها شکاف و فاصله است، و فقیر به کسی گفته می شود که ستون فقرات پشتش به وسیله ذلت و بیچارگی شکسته است. فقیر در نزد عرب به معنی محتاج است.
راغب در مفردات در معانی مختلف فقر می گوید: فقر به چهار وجه استعمال می شود:
1- وجود حاجت و نیاز ضروری و این نیاز و حاجت در همه جهات برای انسان تا زمانی که در دنیا هست موجود می باشد و بلکه در همه موجودات این حاجت و نیاز هست و بر این معناست گفتار حق تعالی:
یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله
ای مردم شما همه به خدا فقیر و محتاجید1
2- نداشتن اندوخته های عادی و بر این معناست آنچه که ذکر شده است. در گفتار خداوند تبارک و تعالی:
للفقراء الذین احصروا فی سبیل الله لایستطیعون ضرباً فی الارض 2
صدقات مخصوص فقیرانی است که در راه خدا ناتوان و بیچاره اند و توانایی آنکه کاری پیش گیرند ندارند.
3- فقر نفس و آن عبارت است از حرص و آزی که نفس دارد و این معنا مراد و منظور است در گفتار حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم که فرمود:
کاد الفقر ان یکون کفراً
نزدیک است که فقر به کفر بیانجامد که این در مقابل غنای نفس است
4- فقر الی الله که بدان اشاره شده است در گفتار رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم:
خدایا مرا به واسطه فقر به خودت غنی گردان و مرا به واسطه استغنای از خودت فقیر مگردان
در قرآن کریم فقر به عنوان عامل منفی در زندگی انسان معرفی شده است لذا می بینیم، خداوند به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم می فرماید:
وجدک عائلاً فاغنی 3
خداوند تو را فقیر یافت، سپس توانگر نمود
یعنی خداوند بر پیامبر منّت نهاده و او را از حالت فقر درآورده و غنی می نماید. اگر فقیر بودن و فقر ارزش بود، غنی کردن پیامبر نمی توانست به عنوان یک ارزش باشد که خداوند بر او منت گذارد و جالب اینکه در آیه ای دیگر در همین سوره می فرماید:
و وجدک ضالاً فهدی 4
خداوند تو را گمراه یافت و سپس هدایت کرد
با توجه به این آیه معلوم می گردد که قرآن علاوه بر فقر مادی، فقر فکری را هم سبب گمراهی و ضلالت می داند. همچنین ضد ارزش بودن فقر را از آیه ای دیگر که شیطان همراه با وعده به فقر امر به فحشا می نماید، می توان دریافت:
الشیطان یعدکم الفقر و یأمرکم بالفحشاء 5
شیطان کسی است که به شما وعده فقر می دهد و امر می کند شما را به فحشاء
در آیه قبل از این آیه آمده: «ای اهل ایمان انفاق کنید از بهترین آنچه بدست می آوردید و از آنچه برای شما از زمین می رویانیم و بدها را برای انفاق معین نکنید و بدانید که خدا بی نیاز و به ذات خود ستوده صفات است.»
بعضی از مردم در مورد انفاق ممکن است وسوسه شوند که اگر اموالشان را در راه خدا بدهند، شاید خود تهیدست شوند. «این شیطان است که شما را وسوسه می نماید که اگر مال خوب خود را انفاق نمایید، فقیر و محتاج می گردید.» لذا شما را دستور می دهد به انجام کارهای زشت، نظیر بخل و ندادن زکات و یا دادن جنس نامرغوب ولی خدا شما را وعده می دهد که اگر انفاق کنید، مغفرت و آمرزش از گناهان شامل شما خواهد شد. پس شیطان وعده فقر می دهد و خدا وعده به مغفرت و فزونی، اما شیطان مفلس است و وعده افلاس می دهد. ولی خدای تعالی توانگر است و وعده شیطان را نادیده گرفت و در آیه دیگر می فرماید:
و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمة...6
در اینجا واژه مستضعف از ماده ضعف است اما چون به باب استفعال برده شده به معنای کسی است که او را به ضعف کشانده اند. البته مستضعف انواع و اقسامی دارد از جمله کسی که فقر فکری، فرهنگی، اخلاقی، سیاسی دارد. از آن تعبیر به مستضعف شده است.
بدون شک جباران مستکبر قبل از هر چیز سعی می کند قربانیان خود را به استضعاف فکری و فرهنگی و سپس به استضعاف اقتصادی بکشانند تا قدرت و توانی برای آنها باقی نمانده و فکر قیام و گرفتن زمام حکومت را در دست و مغز خود نپرورانند. در طول تاریخ همه جباران چنین بوده اند. آنجا که نمی توانسته اند مردان را بکشند، مردانگی را می کشته اند و با پخش وسائل فساد، مواد مخدر، توسعه فحشا و بی بندوباری جنسی و انواع سرگرمی های ناسالم، روح شهامت و سلحشوری و ایمان را خفه نموده تا بتوانند با خیالی آسوده به حکومت خودکامه خویش ادامه دهند. اما پیامبران الهی مخصوصاً پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم سعی داشتند نیروهای خفته جوانان را بیدار و آزاد نموده و حتی به زنان درس مردانگی بیاموزند و آنان را در صف مردان در برابر مستکبران قرار دهند.
حضرت علی علیه السلام در مورد علل فقر می فرمایند:
ان الله سبحانه فرض فی الاموال الاغنیاء اقوات الفقراء فما جاع فقیر الا بما منع به غنی والله تعالی سائلهم عن ذالک 7
همانا خدای سبحان روزی فقرا را در اموال سرمایه داران قرار داده است، پس فقیری گرسنه نمی ماند جز به کامیابی توانگران و خداوند از آنان درباره گرسنگی گرسنگان خواهد پرسید
حضرت علی علیه السلام خطاب به فرزندشان محمد حنفیه سفارش نمودند: ای فرزند! من از تهیدستی بر تو هراسناکم، ازفقر به خدا پناه ببر که همانا فقر دین انسان را ناقص و عقل را سرگردان و عامل دشمنی است.8
آن حضرت همچنین می فرمایند: خدایا آبرویم را با بی نیازی نگهدار و با تنگدستی شخصیت مرا لکه دار مفرما که از روزی خواران تو روزی خواهم و از بدکاران عفو و بخشش طلبم! مرا در ستودن آن کس که به من عطائی فرمود موفق فرما و در نکوهش آن کس که از من دریغ داشت، در صورتی که در پشت پرده اختیار هر بخشش و دریغی در دست توست و تو بر همه چیز توانائی.9
آن حضرت می فرمایند: فقر، مرگی بزرگ است.10
و در کلام دیگری می فرماید: هر کس به فقر مبتلا گردد به چهار خصلت گرفتار شود: ضعف تعیین، نقصان عقل، سستی دین و کم حیایی. پس باید از فقر به خدا پناه برد.11
از نظر قرآن اگر فقر برای فردی یا جمعی پیش آید باید حالتی اضطرای تلقی نمود، که لازم است به زودی رفع گردد. و نباید کسانی در جامعه اسلامی برای همیشه فقیر باشند، بلکه باید خود فرد فقیر و افراد جامعه تلاش نموده تا فقر را بزودی برطرف و از عواقب بد آن مصون بمانند.
خداوند در آیه 28 سوره توبه می فرماید: «اگر از فقر می ترسید، خداوند آن را بزودی برطرف نموده و شما را غنی می سازد.» از اینجا معلوم می گردد باید برای برطرف نمودن فقر تلاش و آن را دور نماییم و گرنه قرآن می فرمود: شما نباید بترسید و باید با فقر بسازید.
در احادیث فراوانی از فقر به خداوند پناه برده شده و این نشان دهنده آن است که شرفقر زیاد است. در کتب اهل سنت از قول پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم استعاذه به خدا از فقر نقل شده است. از جمله پیامبر مرتب می فرمودند: «اللهم انی اعوذبک من الکفر و الفقر و عذاب القبر»
از روایت معلوم می گردد که کفر و عذاب قبر با فقر در ارتباط می باشد. چه بسا فقر اقتصادی منجر به فقر فرهنگی هم گردیده و فرد فقیر آن قدر در سختی و فشار قرار گیرد که حتی به دنبال دستورات دین و مکتب خود نتواند برود و دست به هر گناهی بیالاید و دچار هر منکر و فحشائی گردد.
حضرت علی علیه السلام خطاب به امام حسن علیه السلام می فرماید: (ای فرزندم) انسانی را که به دنبال بدست آوردن غذای خویش است سرزنش مکن زیرا کسی که قوت و غذایش فراهم نباشد، خطا و لغزشش زیاد است.12
و در جای دیگر آمده: کسی که به فقر مبتلا گشت به کمی حیا و آبرو نیز مبتلا می گردد.13
می بینیم فقر در همه زمانها مطرود و مورد تنفر بوده و اینکه باید فقر ریشه کن شود امریست ثابت.
امروزه در جهان علم و تکنولوژی یکی از مهم ترین عوامل فقر ملل عقب افتاده، در صد بالای بیسوادی و به عبارتی فقر فرهنگی می باشد که اگر بخشی از کمک های مالی صرف آموزش افراد فقیر گردد، به مراتب نتایج بهتری می دهد تا در امور مالی آن صرف گردد. در اجتماع امروز فقر از مسائل مسکن، غذا و پوشاک فراتر گردیده بلکه باید افراد فقیر اجتماع را از جهت آموزش، بهداشت و غیره غنی نمود.
ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت ایدی الناس لیذیقهم... بعض الذی عملوا لعهم یرجعون 14
فساد و پریشانی به کرده بد خود مردم در همه بر و بحر زمین پدید آمد تا ما هم کیفر بعضی اعمالشان را به آنها بچشانیم باش که «از گنه پشیمان» باز گردند
و یا:
و ما اصابکم مصیبة فیما کسبت ایدیکم و بعضوا عن کثیر
و آنچه از رنج و مصائب به شما رسد همه از دست اعمال زشت خود شماست در صورتی که خدا بسیاری از اعمال بد را عفو می کند
1- سوره فاطر، آیه 25.
2- سوره بقره ، آیه 273.
3- سوره ضحی، آیه 8.
4- سوره ضحی، آیه 7.
5- سوره بقره، آیه 268.
6- سوره قصص ، آیه 5.
7- نهج البلاغه، حکمت 328.
8- همان، حکمت 319.
9- همان، خطبه 225.
10- همان، حکمت 163.
11- اندیشه حوزه، سال هفتم، شماره 2.
12- محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج72، حدیث 58.
13- همان، ج73، حدیث 58.
14- سوره روم، آیه 41.